- ده دهی
- ده تا ده تا، زر و سیم تمام عیار مسکوکی که 10، 10 آن فلز اصیل (طلا یا نقره) باشد و مخلوط به فلز دیگری نباشد، رقمی که ده ده بزرگ یا کوچک گردد اعشاری
معنی ده دهی - جستجوی لغت در جدول جو
- ده دهی
- اعشاری، ویژگی زر و سیم تمام عیار و خالص،
برای مثال پس ز ده یار مبشر آمدی / همچو زرّ ده دهی خالص شدی (مولوی - ۷۰۲)
- ده دهی ((دَ دَ))
- زر و سیم تمام عیار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دلجویی، استمالت
تشویش اضطراب
اعشاری
زر وسیم کامل عیار مسکوک خالص
علاقمندی، دلبستگی
دهش و عطیه و موهبت و سخاوت و کرم
کسی که هر دم دل بکسی دهد بلهوس، بیوفا، آنکه هر روز باعتقادی و کیشی باشد، شجاع دلیر
سود ده چهل چهار برابر نفع کردن
شک و تردید مردد بودن
لباس آستر شده
کسی که هردم دل به دیگری دهد، بی وفا، بلهوس، برای مثال شرح این بگذارم و گیرم گله / از جفای آن نگار ده دله (مولوی - ۱۰۷)
زمانی دون زمانی بعضی اوقات: بازار چه گاه گاهی بر سر نهد کلاهی مرغان قاف دانند آیین پادشاهی. (حافظ)
پوپکی، پیام آوری به گواژ
کسی که با دیگری در سکوت یک ده اشتراک دارد
شک و تردید
داده شده، بخشش از طرفین
خانه ای که در ده باشد
بگیر بگیر بزن بزن
زیور و آرایش زنان هر هفت، نقصان کاهش، هر دو چیز. که در کیفیت و کمیت بیکدیگر نزدیک باشد، عددنود (10 9 90) تسعین
صاحب و رئیس ده، کد خدا
کسی که چیزی به دیگری بدهد
ده، قریه، ده کوچک، خانه ای که در ده باشد، روستا، دیه، آبادی، کل، رستاق
((دَ نُ))
فرهنگ فارسی معین
زیور و آرایش زنان، نقصان، کاهش، هر دو چیز که در کیفیت و کمیت به یکدیگر نزدیک باشد، عدد نود (90، 9 * 10). تسعین
طلای ناب، زر خالص، شش سری، زر رکنی، زر بی غشّ، ابریز، زر سرخ، زر خشک، زر جعفری، زر طلی، زر شش سری، زر طلا، زر طلی
مسکوک که تمام آن زر خالص باشد
مسکوک که تمام آن زر خالص باشد